یکم. با چی مقایسه می کنید؟
معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد ۱۰۰. متوسط نرخ مشارکت در مجلس طی یازده دوره گذشته۵۷ درصد است. جهت اطلاع متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا ۵۰ درصد و در آمریکا زیر ۵۰ درصد است.
تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید.
خاطرتان هست نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب چقدر بود؟ ۹۶ درصد. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به ۵۲ درصد رسید. این یعنی مردم چند ماهه از انقلاب برگشتند؟ مضحک نیست؟
سال ۷۶ مشارکت ریاست جمهوری ۸۰ درصد بود. چند ماه بعد مشارکت مجلس به ۶۷ درصد رسید. باید چی می گفتیم؟
دوم. هرکس رای نداد ضدانقلاب است؟
و اما کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند:
الف. بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند.
ب. بخشی آرای معترض اما اصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد.
تا اینجا این دو دسته که مخالف نظام نیستند. هستند؟
ج. دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دو قطبی ترغیب به رای می شوند. تخمین این افراد چقدر است؟
یک مثال برای اینکه متوجه شویم از چه جماعتی حرف می زنیم:
بالاترین نرخ مشارکت در سال ۸۸ و برای انتخابات دو قطبی احمدی نژاد – موسوی است؛ با نرخ مشارکت ۸۵ درصد. فاصله این عدد با نرخ ۶۶ درصدی متوسط مشارکت ریاست جمهوری، سهم آرائی است که در شرایط دو قطبی زنده می شوند؛ ۲۲ درصد.
آیا آرائی که در شرایط هیجانی زنده می شود ضدانقلاب است؟
د. دسته دیگر آرای مردد است که ممکن است با آرای هیجانی در دو قطبی ها هم پوشانی داشته باشد و به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر حدود ۲۹ درصد است. این عدد از کجا آمده است؟
نزدیک ترین پیش بینی مشارکت به واقعیت، مربوط به نظرسنجی ایسپا است. ایسپا مشارکت را ۴۱ درصد پیش بینی کرد.
حالا؛ همین نظرسنجی نرخ مرددین را ۲۹ درصد برآورد کرد. این نرخ را نظرسنجی صدا و سیما ۲۸ درصد اعلام کرده بود.
آیا مردد یعنی ضد انقلاب؟ چنین ادعایی از سر حماقت نیست؟
هـ. بله. بخشی از آرا نیز البته برای مخالفان نظام است که با دسته بندی بالا وزن شان روشن است که در اقلیت است.
سوم. و اما چرا رای غائب؟
آرای معترض و مردد چطور شکل گرفته است؟
اینجاست که باید به جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن طی ماه های گذشته اشاره کرد. هم جنگ اقتصادی و هم جنگ رسانه ای. با جنگ اقتصادی تلاش کردند روز به روز سفره مردم کوچکتر شود. چه کسی است که نداند تورم امروز رابطه مستقیم با تحریم نفتی دارد؟
با جنگ رسانه ای نیز تمام تلاش خود را برای تبلیغ انسداد سیاسی در ایران بکار بستند. این که کشور را سیاهی و فلاکت و فساد گرفته است و طبیعتا هیچ امیدی به آینده نیست.
این ماجرا وقتی جالبتر می شود که توجه کنیم همین رسانه ها نرخ مشارکت در انتخابات را زیر ۲۰ درصد تخمین می زدند تا جائی که رسانه معتبر گاردین باور کرد و نرخ مشارکت را حداکثر ۲۷ درصد پیش بینی کرد.
و اما لازم است در کنار این جنگ ترکیبی به عنوان مسبب اصلی به دو دلیل داخلی نیز اشاره کرد.
اول اینکه خدمات دولت و مجلس با همه تلاش هائی که داشتند هنوز به صورت محسوس سر زندگی مردم احساس نشده است و این سوال مطرح می شود که رای های قبلی ما چه اثری داشت که این بار مجدد رای دهیم.
و اما دلیل دوم این است که برخی بداخلاقی ها در رقابت های ایام انتخابات باعث شد که اساسا مردم از هر دو گروه تنفر پیدا کنند. تهمت زدن ها و بی آبرو کردن ها و دروغ گفتن ها و مجادلات پیاپی بسیار مشارکت سوز است.
– با این توضیح علیرغم اینکه حتی کاهش یک رای برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد اما باید توجه داشت که با این شرایط، آرای ۴۱ درصدی آرای غیرتمند و پرقدرت محسوب می شود و دژ مستحکم انقلاب اسلامی را شکل می دهند و می تواند در آینده موتور محرکه و شتابدهنده رشد مشارکت در کشور باشند.
خلاصه اگر ترکیب غائبین روشن شود، حماسه ۲۵ میلیونی نیز به روشنائی خورشید خواهد بود.